نتایج جستجو برای عبارت :

بیماری ابله مرغان (واریسلا زوستر )

واریسلا زوستر
عفونت ویروس واریسلا زوستر
ویروس واریسلا زوستر یک هرپس ویروس است و مانند دیگر هرپس ویروس ها باعث
بروز هر دو عفونت اولیه و راجعه میشود و در گانگلیون های اعصاب حسی نهفته
باقی می ماند.
کمتر کسی است که با دیدن صورتی پر از دانههای قرمزرنگ و ملتهب، یاد آبله
مرغان نیفتد و دلهره ابتلا به آن را نداشته باشد. حالا هر چقدر هم که
بدانیم این بیماری قابل درمان است، اما اگر در کودکی به آن مبتلا نشده
باشیم، آنقدر نامش برایمان آزاردهنده میشود
آبله مرغان در کودکان
 
 

آبله مرغان، بیماری ویروسی ای است که ویروس واریسلا زوستر آن را ایجاد می کند
 
یک یا دو روز پیش از پدید آمدن جوش های آبله مرغان، برخی از کودکان دچار تب ، درد شکم، گلو درد، سردرد شده یا احساس ضعف می کنند.
ادامه مطلب
آبله‌ مرغان‌ عبارت‌ است‌ از یک‌ بیماری‌ خفیف‌ و بسیار مسری‌ که‌ توسط‌ ویروس‌ هرپس‌ زوستر ایجاد می‌شود. این‌ بیماری‌ می‌تواند در سنی‌ رخ‌ دهد اما در کودکان‌ شایع‌تر است‌.
علایم‌ زیر معمولاً در کودکان‌ خفیف‌، اما در بزرگسالان‌ شدید هستند:
تب‌
ادامه مطلب
 مانند خیلی از بیماری ها عامل بیماری آبله مرغان نوعی ویروس است بنام ویروس «واریسلا زوستر». در اغلب موارد این ویروس از طریق تماس با فرد مبتلا انتقال می‌یابد. این بیماری چند روز قبل از ظهور جوش‌ها به فرد سرایت می‌کند و تا زمانی که تمامی جوش‌ها بهبود نیابند، به‌شدت مسری است. این ویروس می تواند از طریق بزاق دهان؛ تنفس و تماس با جوش منتقل شود.
یک یا دو روز قبل از ظاهر شدن جوش های آبله مرغان، بعضی از بچه ها دچار تب، درد شکم، گلو درد و سردرد شده ی
آبله مرغان ویروسی است که اغلب کودکان را مبتلا می‌کند. خارش و جوش‌های قرمزی که در سراسر بدن ظاهر می‌شود از علائم این بیماری است. ابتلا به آبله مرغان بیش از یک‌بار در طول زندگی بسیار نادر است. این بیماری در گذشته در میان کودکان بسیار شایع بود اما از اواسط دهه‌ی ۹۰ میلادی، زمانی که واکسن آبله مرغان کشف شد، موارد ابتلا به این بیماری بسیار کاهش یافت.
ادامه مطلب
آبله مرغان ، همچنین به عنوان واریسلا نیز شناخته می شود ، یک بیماری بسیار مسری است که در اثر عفونت اولیه به ویروس واریسلا زوستر (VZV) ایجاد می شود. این بیماری منجر به بثورات پوستی مشخصه می شود که تاول های کوچک و خارش دار تشکیل می شود که در نهایت پوسته پوسته می شود. معمولاً روی سینه ، پشت و صورت شروع می شود. سپس به بقیه بدن گسترش می یابد. علائم دیگر ممکن است شامل تب ، خستگی و سردرد باشد. علائم معمولاً پنج تا هفت روز طول می کشد. گاهی اوقات عوارض ممکن اس
درمان آبله مرغانآبله مرغان یک بیماری ویروسی است که با راهکارهای خانگی به راحتی قابل درمان است.
آبله مرغان نوعی بیماری ویروسی و بسیار واگیردار است که در کودکان شیوع بیشتری دارد، از علائم این بیماری می‌توان به تب، سردرد و جوش‌های پوستی در هر قسمت از بدن
اشاره کرد؛ در این مطلب گیاهان دارویی را معرفی می‌کنیم که تاثیر بسزایی در تسکین علائم آبله مرغان دارند.
موادی که آبله مزغان را درمان میکند
 
ادامه مطلب
رابطه با ح اگرچه دوباره کلید خورده بود اما دیگه به تهش رسیده. اینجا آخر خطه. بهم گفت ابله و خب بسمه از بس از این بچه فحش و بدوبیراه شنیدم
خیلی احمقی و واقعا هم ابلهی مری
بس کن جون مادرت... بسمه بخدا اینهمه تحقیر تو زندگیم سابقه نداشته... 
گور باباش.. بلاکمم کرده و خب چیزی نمی‌مونه جز حقارت... اما بسمه حتی تحقیرها هم
تابلوی بدن بی جان مسیح ،اثر نقاش آلمانی هانس هلباین
داستایوفسکی درمسیر فرانسه، برای دیدن این تابلو در شهر بازلِ سوئیس توقف میکند.به هنگام دیدن این تابلو در شهر بازل ، داستایوفسکی به همسرش میگوید "چنین تابلویی میتواند سبب از میان رفتن ایمان گردد " و خیره به تابلو می نگرد.تاریخ این سفر نزدیک به یک سال قبل از انتشار رمان ابله بوده.در رمان ابله پرنس میشکین با این تابلو مواجه میشود و در آنجا نیز پرنس میشکین نظری منفی درباره تابلو دارد.
نیچه یک جم
علت عفونت پوست:
 
انواع
علل
درمان
علائم
تشخیص
رفتار
عفونت پوستی چیست؟
پوست شما بزرگترین اندام بدن شماست. عملکرد آن محافظت از بدن در برابر عفونت است. گاهی اوقات پوست به خود آلوده می شود. عفونت های پوستی در اثر طیف گسترده ای از میکروب ها ایجاد می شود و علائم آن از خفیف تا جدی متفاوت است. عفونت های خفیف ممکن است با داروهای بدون نسخه و داروهای خانگی قابل درمان باشد ، در حالی که سایر عفونت ها ممکن است نیاز به مراقبت پزشکی داشته باشند. در ادامه بخوان
آبله مرغان، بیماری فصل بهارآبله مرغان Chickenpox یکی از بیماری های شایع ویروسی می باشد که عامل آن ویروس «واریسلا زوستر» از خانواده «هرپِس ویروس» ها بوده و اغلب باعث علائم بالینی خفیف تا متوسط بدون عوارض جدی حاد در کودکان می گردد.شیوع بیماری در کشورهایی مانند ایران که بیماری در آنها  به صورت اپیدمیک تظاهر می کند اغلب فصلی و بیشتر در فصل بهار می باشد و در کشورهایی که به علت واکسیناسیون روتین کودکان بیماری به صورت تک گیر و اندمیک بروز می کند ارتبا
1- پماد کالامین استفاده کنید
پماد/لوسیون کالامین می تواند به کاهش خارش کمک کند. این پماد دارای خواص تسکین دهنده پوست، و شامل اکسید روی است. با استفاده از انگشت تمیز یا سوآب پنبه، لوسیون کالامین را در مناطق تحت خارش پوست بزنید یا بمالید. توجه داشته باشید که نباید از لوسیون کالامین در داخل و یا در اطراف آبله مرغان روی چشمانتان استفاده کنید. راجب پماد کالامین بیشتر بخوانید!
2- بستنی یخی بدون قند بخورید
آبله مرغان همچنین می تواند در داخل دهان ایجا
   کانالی دارم به همین اسم. * می‌گوید دوجین آدم ابله دوروبرم جمع کرده‌م و برای آن‌ها حرف می‌زنم. مخاطبانم را ابله می‌خواند و می‌گوید از تشخیص بلاهت من عاجز است، چرا که من جزو آدم‌های نزدیکش هستم و این کار را برایش دشوار می‌کند. به دل نمی‌گیرم، اما نمی‌دانم چرا اینجا یادداشتش می‌کنم.
   در بلاهت من شکی نیست. تازگی ندارد. بارها قبلا این را به خودم یادآور شده‌م. چیزی نیست که * بخواهد در آن شک کند. اما او دوست دارد باور کند که من ابله نیستم،
فصل بهار و تابستان موقعیت مناسبی است تا بعضی از ویروس ها فعالیت خود را آغاز کنند و یکی از ویروس هایی که بیش از بقیه در این ایام می تواند فعالیت کند، ویروس آبله مرغان است...دکتر حمید عمادی، متخصص بیماری های عفونی و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران، می گوید این بیماری سرعت انتقال بالایی دارد و اگر فرد بزرگسالی به آن مبتلا شود، حتی خطر مرگ نیز وجود دارد. ادامه گفت وگوی ما را در «کودکان» این هفته بخوانید.این بیماری از چه راهی منتقل می شود؟ویروس ع
مدیران درجه یک، کسانی را استخدام می‌کنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند، اما مدیران درجه دو و پائینتر با نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایینتر را استخدام می کنند و همینطور نفرات رده های پایینتر و ... (چون مسلما آنها هم نفرات درجه یک نیستند)
 لذا پس از مدتی با موجی فراگیر از نفرات ضعیف و ناتوان در ساختار سازمان مواجه می شوید که معدود افراد توانمند را نیز فلج می کند ...
✍ #استیو_جابز به این پدیده " انفجار ابله ها " می‌گوید.
#گای_ک
آوازی برای وطن : هیچ کجا خونه ی خود آدم نمیشه، حتی اگر پرنده ای باشی در قفسی طلا
 
آوازی برای وطننویسنده: محمد گودرزی دهریزیانتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و ونوجوانان
معرفی:
این ضرب المثل معروف رو همه شنیدیم که :هیچ جا خونه آدم نمیشهیه مستند جالب دیدم در مورد اونایی که اپلای کردن و دارن خارج از ایران تحصیل می‌کنند، نقطه مشترک تمام حرف هاشون این بود که درسته اینجا رفاه داریم اما هیچ جا وطن نمیشه و خیلی ها دوست داشتن برگردند(پیشنهاد :مستند م
توضیحاتی در مورد قرص آسیکلوویر
بهتر است بدانید که آسیکلوویر در درمان پیشگیری تبخال ناشی از ویروس هرپس، مننژیت ناشی از ویروس هرپس ، پیشگیری ودرمان زونا
و درمان عفونت ناشی از واریسلا ( آبله مرغان ) مصرف می شود.جذب خوراکی
آسیکلوویر حدود%15-30 است وبه مقدار وسیع در مایعات و بافت های بدن منتشر
می شود. بیشترین غلظت ان در CNSحدود % 50 غلظت پلاسمایی ان است .متابولیسم
ان کبدی است به طور عمده از طریق کلیه دفع می شود. جذب پوستی دارو نا چیز
است .در صورت وجود
صدا های درون مغزم دارند دیوانه ام میکنند:/
من را از کار انداخته اند:/کاملا....
مثل ادم معتادی ام که از خماری وا رفته  و میخواهد پایش را حرکت دهد و نمی تواند...راکد و بی مصرف! در نهایت هم همه به او میخندند و میگویند احمق نمی تواند خودش را جمع کند...
معتاد چه شده ام؟
خمار که شده ام؟
نمیدانم..
من هیچی نمیدانم...
میگویند سعادت در جهالت است، این است سعادت من؟این کلافگی و سقوط بدون انتها؟
واقعا دنبال چه ام؟
هزار تکه شده ام و هر تکه ام ساز متفاوتی میزند،از چن
صدا های درون مغزم دارند دیوانه ام میکنند:/
من را از کار انداخته اند:/کاملا....
مثل ادم معتادی ام که از خماری وا رفته  و میخواهد پایش را حرکت دهد و نمی تواند...راکد و بی مصرف! در نهایت هم همه به او میخندند و میگویند احمق نمی تواند خودش را جمع کند...
معتاد چه شده ام؟
خمار که شده ام؟
نمیدانم..
من هیچی نمیدانم...
میگویند سعادت در جهالت است، این است سعادت من؟این کلافگی و سقوط بدون انتها؟
واقعا دنبال چه ام؟
هزار تکه شده ام و هر تکه ام ساز متفاوتی میزند،از چن
همه ما به‌خوبی می‌دانیم که با گرم‌شدن هوا فصل بیماری‌هایی مانند آبله‌مرغان و سرخک از راه می‌رسد. چه بخواهیم چه نخواهیم کودک خردسال ما نیز در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارد و دیر یا زود با بدنی مملو از دانه‌های ریز و قرمزرنگ آبله مرغان مقابل چشمتان ظاهر می‌شود.
 
 
 
درمان فشار خون روی پای شمایکی دیگر از خواص معجزه‌آسای دانه‌های خاکشی، کنترل و تسکین فشارخون است. اگر به فشارخون مبتلا هستید و در حال حاضر داروهای کنترل‌کننده فشارخون
دیر آمده‌ای مرو شتابان
ای رفتن تو چو رفتن جان
دیر آمدن و شتاب رفتن
آیین گل است در گلستان
گفتی چونی چنانک ماهی
افتاده میان ریگ سوزان
چون باشد شهر شهریارا
بی دولت داد و عدل سلطان
من بی‌تو نیم ولیک خواهم
آن باتویی که هست پنهان
شب پرتو آفتاب هم هست
خاصه به تموز گرم و تفسان
قانع نشود به گرمی او
جز خفاشی ز بیم مرغان
گرمی خواهند و روشنی هم
مرغان که معودند با آن
ما وصف دو جنس مرغ گفتیم
بنگر ز کدامی ای غزل خوان
مولوی
نام رمان: مرغان شاخسار طرب
نویسنده:کالین مک کلاف
تعداد صفحات»805
ژتنر: عاشقانه-حماسی-تاریحی
کتابی‌ست که در سال ۱۹۷۷ توسط کالین مک کلاف نویسنده استرالیایی نوشته شده. این رمان در سال ۱۹۸۳ برای سریال تلویزیونی کوتاهی با همین نام آماده شد. این اثر به فارسی نیز ترجمه شده‌است. پرنده‌های خارزار کتابی است احساسی و داستان دختری به نام مگی که عاشق کشیشی به نام رالف می‌شود و در اثر یک رابطه جنسی از رالف پسری به دنیا می‌آورد. فیلمی نیز بر پایه این
پرهیزگار باش که دادار آسمان
فردوس جای مردم پرهیزگار کرد
نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت
دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد
 
قبلا که این شعر را می خواندم و در بسیاری از موارد بعنوان ضرب المثل استفاده می کردم، هیچ وقت فکر نمی کردم، دیگه اصلا کاربردی نداشته باشه و خیلیا هستند که کاملا برعکس نابرده رنج، گنج برایشان میسر می شود!
زمانى که کودک شروع به گفتن "من،من" میکند یعنى خودم میخواهم انجام دهم به این معنیست که کودک در حرکت بسوى استقلال است .
مسلما در ابتدا همه کارها را اشتباه انجام میدهند و برخورد والدین تاثیر تعیین کننده ایى در اعتماد بنفس کودک دارد.
اگر به او بگوییم نکن، بده، بشین، دست نزن تو نمیتونى، به جاى آنکه به او بیاموزیم و مراقبش باشیم کودک به این نتیجه میرسد که من ناتوان و ابله هستم و نمیتوانم.
کتاب جاناتان مرغ دریایی
ریچارد باخمترجم: مهسا حمدیان
 
کتاب جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ،
حکایتی در قالب رمان کوتاه است.
این کتاب داستانی از زندگی همه‌ی انسان‌ها است؛
همه‌ی انسان‌هایی که به زندگی در اجتماع خودساخته خو کرده‌اند
و هیچ برون رفتی از قوانین و چهارچوب‌های
خودساخته متصور نیستند.
ریچارد باخ کتاب جاناتان مرغ دریایی
(Janathan Livingston Seagull)
را در سال 1970 نوشت، داستان مرغ دریایی‌ای که نمی‌خواهد
مثل بقیه مرغان دریایی زندگی کند،
می
دو شب در هفته رو سنگم از آسمون میبارید میرفتیم فلافلی رسول. سه شنبه و جمعه. غیر یه بار. یه سه شنبه که تو راه فلافلی ناپدریش زنگ زد. هیچی نگفت. فقط گریه کرد. میم گریه هم نکرد. فقط راهشو کج کرد سمت ترمینال. رفت تبریز. وقتیم برگشت دیگه میم نبود.
جمعه بود. مغازه هم شلوغ تر از همیشه. گردن دراز کرد گفت آقا رسول همون همیشگی! بعد انگاری خیلی کیف کرده باشه از حرفش زد زیر خنده. گفتم ابله! خندیدم. گفت خودتی و باز به خودش پیچید. گفتم این اداها واسه اوناس که عصر به
الان قبل این که از شرکت بزنم بیرون مدیر برنامه ریزی پروژه علی میم توی اتاق ما اومده بود داشت کاری رو انجام می‌داد دید من اینجا چی میکشم از دست این چند خانم! بهم گفت آقای رضا بهتر بیایی توی اتاق فنی!!!! بلافاصله بعد پشتیبان خانم فرانک ر مثل اسهال ی ها تند پرید وسط گفت آره برید اینجا نمیشه حرف زد و بخندیم!!!! اوووف ببینم فردا توی شرکت چه خبرهاست! ولی من پشتیبان خانم مهسا آ رو ببینم برم اتاق فنی نمی‌بینم ش! بی فایده است
نگفتمت مرو آنجا که پادشات منم
در این سراب فنا چشمه حیات منم
و گر به خشم روی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سرا پرده رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفت های زشت بر تو نهند
که گم کنی که سر چشمه صفات منم
نگفتمت که م
خب به این لحاظ هم تو این ده سال شبیه به میم شدم که هر وقت اندوهی عمیق دارم می‌گیرم می‌خوابم و بله الان ۱۰.۵ صبخ بعد از پایان و کات با ح است و من تازه از خواب بیدار شدم و به نحو عجیبی سنگینم. البته حالم بهتره. نمی‌تونم بگم گور باباش و نمی‌تونمم بگم تخممه هیچ، فعلا واسه ابله گفتنش ناراحتم و ترس دارم یه بار دیگه‌ای بیاد و من بازم شل کنم. کاش بلد بشم شل نکنم و جلوش وایسم. لعنت به این دل هرجایی ولی بالاخره که باید جلوش رو بگیرم که؟ خلاصه که امروز حمو
سه حکایت تمثیلی برگزیده اشراق سهروردی عبارتند از:
- عندلیب و دربار سلیمان 
- خفاشان و حربا 
- ملاقات هدهد و بومان
الف - عندلیب و دربار سلیمان : 
روزی همه پرندگان در ملک سلیمان جمع بودند و عندلیب غایب بود . سلیمان پیکی به دنبال او فرستاد و از او خواست تا پیش سلیمان برود . عندلیب که هر گز از آشیانه خود بیرون نیامده بود ، رو به یاران خود کرده و گفت : 
" اکر او بیرون باشد و ما اندرون ، ملاقات میسر نگردد و او در آشیانه ما نگنجد و هیچ طریق دیگر نیست " . آنگا
« زاغکی قالب پنیری دید
به دهان برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست در راهی
که از آن می‌گذشت روباهی
روبه پرفریب و حیلت‌ساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت به به چقدر زیبایی
چه سری چه دُمی عجب پایی
پر و بالت سیاه‌رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوش‌آواز بودی و خوش‌خوان
نبودی بهتر از تو در مرغان
زاغ می‌خواست قار قار کند
تا که آوازش آشکار کند
طعمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه را بربود »
 
ترجمه حبیب یغمایی
یکی از اصحاب گوید از امام صادق ع پرسیدم که مردی ابله دار جنب شده بود او را غسل دادند و مرد فرمود اوراکشتند جرا نپرسبند همانا دوای نفهمی پرسش  است 2 حضرت صاوق ع بحمران را جع بسوالیکه کرده بود همانا مردم هلاک شدند چون نپر سیدند 3 و فرمود بر در این علم قفلی است که کلید ان پرسش است  4 و فرمود مردم در فراخی و گشادگی نیستند مگر اینکه بپرسند و بفهمندو امام خویش بشناسد و بر انها رواست که بانچه امام گوید عمل کنند اگرچه از روی تقیه باشد
 
مردی نزد حکیم امد و خواستار پندی ازحکیم پیرامون ازدواج شد حکیم بعد از دست کشیدن به محاسن خویش به مرد گفت تلاش کن مرد که از پاسخ خردمندانه حکیم بر اشفته شده بود گفت چه اقداماتی برای تلاش انجام بدم که حکیم عصبانی شد و به جوانک ابله گفت طلاش کن نه تلاش
گوشت مرغ شاخدار
گوشت‌ مرغ‌ شاخدار در سنین‌ پایین‌ بسیار خوش‌‌طعم‌ و مطبوع‌ است و آن را قابل‌ مقایسه‌ با کبک‌، بلدرچین‌ و قرقاول‌ می‌دانند. از لحاظ‌ میزان‌ انرژی‌، لاشه‌ مرغ‌ مروارید بعد از گوشت‌ بوقلمون‌ مقام‌ دوم را به ‌خود اختصاص‌ داده‌ است‌ و دارای ‌134 کیلوکالری انرژی به ازای‌ هر 100 گرم‌ است. گوشت ‌مرغ‌ مروارید فاقد چربی و حاوی اسیدهای‌ چرب‌ ضروری‌ است.
آفریقا موطن‌ اولیه‌ مرغ‌ مروارید است؛ نام‌ اولیه‌ آن مرغ‌ گ
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IRمیکرودرم ابریژن می‌توان در درمان جوشگاه‌های (اسکار) آکنه و آبله‌مرغان نیز استفاده کرد.
جوشگاه‌های زخم و اسکارها نباید زیاد عمیق باشد و اغلب بر حسب نوع اسکار
و محل و عمق آن به چند جلسه درمان هفتگی نیاز دارد. در ترمیم جوشگاه‌های سوختگی نیز می‌توان از این روش استفاده کرد.
http://WWW.NEGARSKIN.IRاز میکرودرم ابریژن می‌توان در درمان جوشگاه‌های (اسکار) آکنه و آبله‌مرغان نیز استفاده کرد.
جوشگاه‌های زخم و اسکارها نباید زیاد عمیق باشد و اغلب بر حسب نوع اسکار
و محل و عمق آن به چند جلسه درمان هفتگی نیاز دارد. در ترمیم جوشگاه‌های سوختگی نیز می‌توان از این روش استفاده کرد.http://WWW.NEGARSKIN.IR
وچه زیبا گفت سهراب عزیز
باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا به خدایی که خودم میدانم نه خدایی که برایم از خشم نه خدایی که برایم از قهرنه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند به خدایی که خودم میدانم به خدایی که دلش پروانه است و به مرغان مهاجر هر سال راه را میگویدو به باران گفته است باغها تشنه شدند و حواسش حتی به دل نازک شب بو هم هستکه مبادا که ترک بردارد به خدایی که خودم میدانم !
چند روز پیش پیکر شهید «مجید قربانخانی» حُر مدافعان حرم هم بالاخره به زادگاهش بازگشت. اما شاید ندانید تاریخ انقلاب و دفاع مقدس، بسیاری از این قهرمانان گمنام دارد که هیچگاه مثل«طیب»، «شاهرخ ضرغام» و حالا داش‌مجید، نقل محافل نشدند.
مجله فارس پلاس؛ مریم شریفی: چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد/ چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد...
تمام ماجرا همین است؛ پرواز. کتاب تاریخ را که ورق بزنی، پر است از داستان انسان‌های راه‌گم‌کرده اما فرصت‌شن
زمانی که مدرسه می رفتم -دوران راهنمایی-نسبت بچه هایی که سیگارمی کشیدند بدبین بودم. احساس می کردم که چقدر ابله هستند که با این همه هشداری که درباره مضر بودن سیگار میدن باز میرن سمتش!!با خودم فکر می کردم که حتما هم به خاطر یه نخ سیگار چقدر توهم میزنن که مثلا بزرگ شدند!اصلا چطور با این بوی بدش کنار میان! چیه این بو و دود جذبشون می کنه! حتی بعضی وقتا هم پا رو فراتر  میذاشتم و میرفتم باهاشون حرف بزنم که مثلا از توهم درشون بیارم و نجاتشون بدم.شروع صحبت
چه سان گویی سفیدی را سیاهی
، چه سان خوانی صوابی را گناهی.
ز گمراهی چرا رهبر بجویی،
چو او رهگم زنی در نیمه راهی.
ز ابله عاقل و دانا تراشی،
چرا دیوانه خوانی عاقلی را.
به روز سختی از دلسنگی خویش
کنی خون جگر صاحب دلی را.
همه عیب زمان باشد بگویی،
به هر یک عیب خود یابی بهانه.
چو فرزند زمان باشی همیشه،
گناه تو همه عیب زمانه.
ز تو دور و زمان راضی نباشد،
که باشی لحظ های از خویش راضی.
نسازی بهر خود زیبا زمانی،
اگر کار خودت سامان نسازی.
با سلام،مهندس افشار هستم.
برای سفارش ادیت عکس و ویدئو از روش های زیر استفاده کنید:
همراه : 09380858006   علیرضا افشاری
با همین شماره در تلگرام و واتساپ درخدمتم
در اینستاگرام پیج     graphic_saz     را میتوانید دنبال کنید
در تلگرام نیز کانال    graphic_saz     را میتوانید دنبال کنید
آیدی تلگرام و واتساپ :        alirezaafshari021 
ابله داستایوسکی و آبلوموف گنچاروف رو همراه یه کتاب آبکی از جوجو مویز از کتابخونه گرفتم به قصد مرگ کتاب میخونم که فقط فراموش کنم تنها هستم 
و به حد خودکشی عروسک می سازم 
خوبی این تنهایی اینه که باز برگشتم به دوران خوب کتابخونی گذشتم 
ادبیات روسیه هم که واقعا حالم رو خوب میکنه
فقط اینبار احتمالا یه کار بد بکنم و ابلوموف رو به کتابخونه برنگردونم 
و برای مدتی طولانی تمدیدش کنم و پیش خودم نگه دارم 
اخه بعد از دوسال دوباره تو کتابخونه دیدمش قبلا
به مناسبت ماه رمضان، که این غزل از لطیف‌ترین‌های مولاناست، که فکر کردن به مفهومش دل آدم رو می‌لرزونه، یه چیزی شبیه اینکه خدا بغلت می‌کنه و بغض صد هزار ساله‌ات می‌شکنه.
 
نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمه حیات منم
وگر به خشم روی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سراپرده رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای باصفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام
 
رمان ابله داستانی است از فئودور داستایوسکی که من نسخه ی صوتی آن را با ترجمه ی پرویز شهدی با گویندگی محمدرضا علی اکبری گوش دادم. این ترجمه از نسخه ی انگلیسی صورت گرفته و اگر قصد خرید نسخه ی کاغذی آن را دارید، پیشنهاد می دم یکی از دو ترجمه ی سروش حبیبی و مهری آهی را تهیه کنید که مستقیما از نسخه ی روسی ترجمه شده اند.
شخصیت اصلی و قهرمان داستان ما پرنس میشکین فردی است ساده لوح که در جوانی پدرش را از دست داده و به علت داشتن بیماری صرع توسط دوست پدرش
امروز پدر یکم ولخرجی بنمود و پیتزا خرید
با بعدش که خوردیم بابام برگش گف که برو مسواک بزن دندونات خراب میشه نوشابه خوردی
من..چشم پدر
رفتم دستشویی مسواک بزنم دیدم باز درودیوار خیسه
یجوری که بشنوه وبه دیوار گفتم
ای دیوار بزرگ باز اردک اومده تو اینجا )( اخه بابام وقتی ووضو میگیره همه جارم ابیاری میکنه...خیلی وسوواسی عمل میکنه و نجس پاکی اولویتشه)
 بعدش که فهمید باهاشم
گفت بابات اردکه بی ادب
من..باباجان منم همینو گفتم بخدا ..انقد نپیچون یه حرفیو جا
مجدد قبل از هر چیزی دوباره معذرت خواهی میکنیم از مسئولین زحمت کش کشور ، دلیل هم نداره ما موظف هستیم به این کار ، قیمت بزنینو میگند که یا باید سهمیه بندی کنیم یا افزایش قیمت بدیم و جز این راهی نیست.ببخشید که ابله نیستیم ، ببخشید ایرانی هستیممومنمسلمونخدا ترسانسانآدمسعی در تقویت پول ملی داشته باشید هم بدک نیست ، این طوری نه افزایش قیمت میخاد نه سهمیه بندی نه قاچاق میشه ،راه حل های دیگه هم هست اما به مسئولین فشار میاد نه مردم برای همین ازش گذر
حقمان است اگر غم زده و سرد شدیم
یا که از مزرعه ی سبز خدا طرد شدیم
ما چرا عابر پس کوچه ی عادت شده ایم؟
دور افتاده ز دامان شهادت شده ایم؟
لب فروبند که مرغان غزلخوان رفتند
مرگان باد خدایا که شهیدان رفتند...
امروز رفتم قطعه ی 50 کنار خاک مهربان محمدعبدی که معلم و رفیق و عشق و علاقه ام بود....حال خوشی داشتم!
"پشت پرده ی یک سالن تئاتر آتشی پا گرفت و شعله ور شد. دلقک بیرون آمد تا مردمان را آگاه کند؛ مردمان چنین انگاشتند که او درحالِ جک تعریف کردن است و کف زدند. او تکرار کرد؛ هلهله و تحسین بیشتر شد. حتی به گمانم جهان اینگونه به پایان خواهد رسید: 
با هلهله ای عمومی از سوی حاضرجوابان ابله ای که ویرانی جهان را نیز یک جوک می پندارند."
سورن کی یرکگارد
 ساعت 4:20 صبح، وقتی تک تک سلولای بدنم چیزی جز خواب نمی خوان حرف زدن خیلی سخته. چون کل روز بیحال بودم و نیمه خوا
چشمه ها در زمزمه، رودها در شست و شوموج ها در همهمه، جویبارها در جست و جوباد در حال قیام، کوه در حال رکوعآفتاب و ماهتاب، در غروب و در طلوع...چشمه ها در زمزمه، رودها در شست و شوموج ها در همهمه، جویبارها در جست و جوباد در حال قیام، کوه در حال رکوعآفتاب و ماهتاب، در غروب و در طلوعسنگ پیشانی به خاک، ابر سر بر آسمانمثل این گنبد خَم شده، قامت رنگین کمانابر در حال سفر، آسمان غرق سکوتبر سر گلدسته ها، بال مرغان در قنوتکاسه ی شبنم به دست، لاله می گیرد وضوب
فیلم شیوع
 
بیماری­های واگیردار همیشه بخشی از زندگی بشر بوده­ است؛ از طاعون سیاه و آبله مرغان و فلج اطفال تا آنفولانزای واگیردار H1N1 اغلب باعث از بین رفتن درصد زیادی از جمعیت شده ­اند.
موضوعی که تغییر کرده است، تعداد افراد ساکن کره زمین و سرعت گسترش بیماری­های واگیردار است.
فیلم شیوع، یک فیلم پرشتاب است که گسترش و مهار یک بیماری واگیردار را با تمرکز بر موضوعات انسانی و نیز واقعیات اجتماعی، سیاسی و علمی دنبال می­ کند.
 این موضوعات در فیلمنام
♦ دروغ از دیدگاه بهلول :
کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ،*فیلسوف است*
کسی که راست و دروغ برای او یکی است، *چاپلوس است*
کسی که پول می گیرد تا دروغ بگوید، *دلال است*
کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد، *گدا است*
کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد، *قاضی است*
کسی که پول می گیرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد، *وکیل است*
کسی که جز راست چیزی نمی گوید، *بچه است*
کسی که به خودش هم دروغ می گوید، *متکبر است*
کسی که دروغ خودش را باور می کند، *
امام صادق ع فرمود   رسولخدا  ص فرمود سازگاری با مردم نصف ایمانست و نرمی با انها نصف زندگی است  سپس امام صادق ع فرمودبانیکان در پنهان امیزش کنید وبا بدکاران در اشکار وبر انها حمله نکنید که بر شما ستم کنند زیرا زمانی برای شما پیش اید که دینداران نجات نیابدجز اینکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم اماده باشد و تحمل کند که باو گویند ابله وبیعقل است امام صادق ع میفرمود گروهی از قریش با مردم کم سازکاری کردند از قریش رانده شدند  در صورتیکه بخدا ی سو
از دیشب تمرین صریح حرف زدن رو شروع کردم، یعنی دقیقا در مورد محور و موضوع اصلی با طرف مقابلم بحث میکنم. مثلا" سلام خوبی؟" گاهی از همین دو کلمه ، دو هزار چت  از این شاخ به اون شاخه بین دو نفر رد و بدل میشه، خب از این پس سریع  و شفاف میرم سر اصل مطلب " سلام ، ممنونم خوبم، کارم داشتی؟"  . حتی خوب بودن طرف مقابلم برام مهم نیست :)) والا مگه طرف مقابل دکتر یا روانشناس هست، حال مون رو خوب کنه ؟! 
حاشیه رفتن تو حرف زدن باعث میشه اون حرفی که مدت ها تو دلت مونده
#ارسالی_از_همراهان
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده‌تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بی‌نوایی
در آن بحرید کاین عالم کف او است
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورت‌های عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی
دلم کف کرد کاین نقش سخن شد
بهل نقش
خوب..من برگشتم ..امدم که شاید صداهای درون مغزم را خفه کنم تکه تکه به قلم بیاورم و حلقه حلقه زنجیر های اسارتم از خودم را بشکافم..اگر بتوانم البته...که بعید میدانم ...قبل تر ها که در دفتر می نوشتم همه ی نوشته هایم را میسوزاندم...آن هم با کبریت..میخواستم بوی گوگردش ریه هایم را بخراشد و چوب کبریت گر گرفته با تنها چشم اتشینش حرص و هراسش را با سوزاندن ناخن هایم بیرون بریزد....
آمده ام بگویم باز هم آن کار را تکرار کردم:/دوباره دوباره و دوباره...به خودم آمدم
من نمیدونم چرا اینقدر از بعضی آدما بدم میاد . شاید با خودتون بگین ما هم از خیلیا بدمون بیاد ولی بدم اومدن من فرق داره حس میکنم :/
اولن وقتی یکی که ازش بدم میاد بم نزدیک میشه به شدت عصبی میشم . بعد اون سردرد لعنتی میاد سراغم . تخیل میکنم دارم به طرز فجیعی اون آدم رو میشکمش :) بعد به علت اینکه حکم قتل اعدامه صحنه رو ترک میکنم . آخه چرا باید به خاطر یه آدم بی اهمیت جون خودمو به خطر بندازم ؟ الان شاید با خودتون بگین من چه آدم انسان ستیزی هستم . یا فکر کنین
مثلا دانشگاه سامانه گلستان رو گذاشت کنار به سامانه پویا رو آورد!
یعنی قشنگ باید گفت لا اله الا الله...
نزدیک بود همینجا فحش شون بدم. ظرف چهل دقیقه چهل بار از سامانه پرت شدم بیرون!
ایران بهترین برنامه نویس ها رو داره اونوقت این ابله های پفیوز با لابی میرن یه سامانه آشغال رو میخرن و حتی عرضه درست منتقل کردن داده هاشون رو هم ندارن. گند میزنن به اعصاب ملت.
من خودم حالا برام اصلا مهم نیست این ایمان انتخاب واحدشو سپرده به من خودش مشغول کاره.
الان من مث
می میرم عاقبت
در روزی از بهار
شاید،
نوروز
شاید،
در روزهای اول یک فصل پرشکوه
در ساحل خزر
می میرم عاقبت
در زیر سرو سبز پریشان موی
در حالت نشسته
با خنده ای که بر لب من موج می زند
سیگار، در میان دو انگشت
می میرم عاقبت
در حالت نگاه
بر سبزه های سبز تماشایی
تن داده بر نسیم دل انگیز نوبهار
گل ها به رقص و خنده و شادی
شبنم نشسته بر رخ گل ها
می میرم عاقبت
لم داده بر زمین
بر خاک آشنا
در حالت تماشا
بر دوردستِ آبی دریا
قایق میان آب
صیاد پیر خفته به ساحل
مرغان به
تقریبا شش ماه پیش آبله‌مرغان شدیدی گرفتم. تمام صورت و بدنم پر شد از آبله‌های چرکین. به حدی سخت و دردناک بود که تا دو هفته نمی‌توانستم صورتم را بشویم. حمام می‌رفتم. موهایم را میشستم. آب روی صورت و بدنم می‌ریختم اما نمی‌توانستم روی آن دست بکشم. تا دو هفته تمام صورت و بدنم فقط آب دید و شسته نشد. بماند که چه وضعیت چرکی بود و چقدر از خودم بدم می‌آمد. چیزی که می‌خواهم بگویم اشتیاق و دلتنگی زیادم برای دست کشیدن به پوست صورتم بود. دلم لک زده بود که ب
دل و دینم، دل و دینم بِبُرده‌ست
بر و دوشش، بر و دوشش، بر و دوش
دوای تو دوای توست حافظ
لب نوشش، لب نوشش، لب نوش 
.................‌
برد دل و جان من،  دلبر جانان من
دلبر جانان من، برد دل و جان من
من موندم وقتی حافظ داشته این ابیات رو میگفته چقدر فسفر سوزونده:)))
+یه بیتی که از عنفوان نوجوانی تا الان از حافظ دوست داشتم:
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کَس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد
چنگی نـزنـد در دل مـا تــار وُ تــرانـه
بر بسته مــرا راه گلـو چنـگِ زمــانـه
 
پایــانِ مـرا هــر سه نوشتند سرانجام
چشمان تـو وُ شعر مـن وُ شور شبانه
 
دیگر نَبَرد ساغــــر می راه بـه حــالم
دیگر َنَزنَـد شاخـه‌ی خشکیده جــوانه
 
گُــم کـرد کجا، دسته‌ی مرغان مهاجــر
راهــی کــه از آن آمــده بودند به لانـه
 
پرواز قشنگ است در این ناحیه،امــا
کینی به کمین است و کمانی به نشانه
مسعود رضایی بیاره
این اتاق شاهد همه نوعِ منْ بوده!از منِ ابله با آرزو ها چرت و پرتی که امروز نسبت بهشون احساس بیگانگی و تنفر میکنم تا منِ گیج که تازه فهمیده نه اونی هست که خودش فکر میکرد و نه اونی که بقیه فکر میکردن و شاید هنوزم فکر میکنن!
هم شاهد کثافت کاریام بوده و هم شاهد اندک کارای به درد بخورم! هم منِ سحر خیز رو دیده و هم منِ تا لنگ ظهر خواب! 
این اتاق هم میتونه منِ جوگیری که تمام روز داشت کتابای چرت و پرت برایان تریسی رو میخوند و رویا بافی میکرد رو به یاد بیار
این اتاق شاهد همه نوعِ منْ بوده!از منِ ابله با آرزو ها چرت و پرتی که امروز نسبت بهشون احساس بیگانگی و تنفر میکنم تا منِ گیج که تازه فهمیده نه اونی هست که خودش فکر میکرد و نه اونی که بقیه فکر میکردن و شاید هنوزم فکر میکنن!
هم شاهد کثافت کاریام بوده و هم شاهد اندک کارای به درد بخورم! هم منِ سحر خیز رو دیده و هم منِ تا لنگ ظهر خواب! 
این اتاق هم میتونه منِ جوگیری که تمام روز داشت کتابای چرت و پرت برایان تریسی رو میخوند و رویا بافی میکرد رو به یاد بیار
ظرافت و لطافت سلوک سالک هنگامی که در آسمان قلب پروراز می‌کند و هنگامی که باید قلبش یکدست و کامل در مسیر صداقت و اخلاص نسبت به پروردگارش باشد به حدی است که تنها ذره‌ای توجّه به غیر خدا و خروج از مسیر تعادل طبق بیان آیه شریفه او را نه تنها از آن افق عالی ساقط خواهد کرد بلکه در هنگام سقوط گرفتار طوفان و مرغان شکارچی نیز خواهد کرد.


به اخلاص خوانید پروردگار
که آنکس که شد مشرک کردگار

همانند این است اندر مثال
که از آسمان افتد آن بد خصال



«حُنَفاء
همه پیمانه شکستند،دلم ناله کند
درِمیخانه ببستند،دلم ناله کند
زخجالت نرسدباده به مستان،سرِشب
همچودیوانه بخندند،دلم ناله کند
نشتابندبه پروازکه مرغان هوا
همچومن لانه پسندند،دلم ناله کند
ماهیان ازدلِ دریا به سواحل زغمت
همه ازحال برفتند،دلم ناله کند
مه وخورشیدوفلک،غم بسرایندبه هم
رختِ چون سایه بپوشند،دلم ناله کند
شمع وپروانه به هم چشم بدوزندزشوق
به جدائی،چوتوسوزند،دلم ناله کند
گل وگلزارببازند،چنان غنچه ی خود
همه ازریشه بپوسند،دلم نال
شهادت از عسل شیرین تر.....  
«مولوی» 
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی 
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده‌تر ز مرغان هوایی 
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی 
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی 
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی 
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بی‌نوایی 
در آن بحرید کاین عالم کف او است
زمانی بیش دارید آشنایی 
کف دریاست صورت‌های عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی 
دلم کف ک
می گویند روزی ناصرالدین شاه به کریم شیره ای گفت نام ابلهان عمده تهران را بنویس !کریم گفت به شرط آنکه نام هر کسی را بنویسم عصبانی نشوی و دستور قتل مرا صادر نکنی ! شاه به کریم شیره ای قول داد.
کریم در اول لیست اسم ناصرالدین شاه را نوشت ! ناصرالدین شاه عصبانی شد و خطاب به کریم گفت : اگر ابلهی و حماقت مرا ثابت نکنی میر غضب را احضار می کنم تا گردنت را بزند !کریم گفت : مگر تو براتی پنجاه هزار تومانی به پرنس ملکم خان نداده ای که برود در پاریس آن را نقد کند
زمان می‌دهم. اما این غم مثل دملی چرکین و دردناک افتاده به جان پوستم. دندانپزشکی که عقلم را کشید گفت باید به بافت زمان بدهی تا بهبود پیدا کند. اما این غصه هر شب من را از درد به گریه می‌اندازد. پانزده سالم بود که آبله مرغان گرفتم. تمام بدنم تاول‌های گنده آبدار زده بود. زمستان بود. همین طرف‌های سال و خیلی سردم بود. صبح تا شب دم بخاری بودم. همه می‌گفتند گرما باعث می‌شود جای تاول‌هات بماند. برایم مهم نبود خال‌خالی شوم یا نه. فقط می‌خواستم زودتر خ
درحالیکه دیگر همه اعضاء و هواداران فرقه رجوی، مرگ سرکرده تروریست شان را به خود قبولانده بودند، مسعود رجوی دوباره پس از حدود 10 سال خفه ی مطلق بودن، درست در زمانی دهان بی افسارش را باز کرد که نباید!البته نباید از این بابت است که با نطق احمقانه اش، هنوز نیامده موجب نفرت بیش از پیش آحاد ملت ایران از فرقه منفور رجوی شد. این گونه اشتباهات عجولانه و احمقانه در رزومه مسعود رجوی و دیگر سرکردگان فرقه ی او فراوان بوده است.
ترور سردار سلیمانی و خوش رقصی
 
همه جا را سکوت فرا گرفته بود، حتی جنبنده ای دیده نمی شد و نوای مرغان نیز خاموش شده بود. آنگاه نوبت من رسید که با خدای بزرگ راز و نیاز کنم. مانند ابر بهاری اشک بریزم. ناله های سوزان از دل دردمند خود بر آورم. از گذشته های دردناک یاد کنم، از آینده های تیره و مبهم سخن بگویم. با تمام قوا خدای بزرگ را بطلبم. قلبم را مخلصانه تسلیم او کنم.
... دلم گرفت، روحم پژمرد، صبر و طاقتم به سر آمد. از گذشته ها شرمنده ام و از آینده ها بیمناک. تنها تسلی من آب و هوای توست.
معنی لغات درس سوم فارسی هفتم
نکات مهم درس :
 
نسل آینده ساز : ترکیب وصفی
 
جوان و نوجوان چشمه جوشان نیرو و استعداد است : تشبیه
 
استعداد : توانایی درونی
 
تحلیل : بررسی
 
جوانان و نوجوانان ما اھل فکر کردن، دریافتن و تحلیل کردن [ھستند] : نشانه ی نگارشی قلاب [ ] زمانی استفاده می شود که واژه ای به متن اصلی اضافه شده باشد.
 
مومن : ھم خانواده ی امن، امین، امنیت
 
 
درس سوم فارسی هفتم
به رغم : با وجود
 
عکس : برعکس، مخالف
 
مطبوعات : روزنامه ھا و مجلات
 
رسانه
در قصر شاهنشاه غذاهاى مطبوع و گوارا بسیار مورد توجه بود. از جمله طعام هایى که براى پادشاه ولاش مهیا میکردند، یکى «خورش شاهى» نام داشت، که مرکب بود از گوشت گرم و گوشت سرد، و برنج فسرده، برگ معطر، و مرغان مسمن، و خبیص، و طبرزد؛ 
دیگر از طعام ها «خورش خراسانى» بود، که از گوشت کباب شده بسیخ، و گوشت پخته در دیگ، و کره و عصارات، ترکیب مى یافت؛ دیگر «خورش رومى» که گاه با شیر و شکر، و گاه با تخم مرغ و عسل، و گاه برنج با کره و شکر و شیر ساخته میشد؛
دیگر «
با کلی شور و شعف و ذوق و خوشحالی بلند شدم رفتم دانشگاه ، با کلی استرس بخاطر دیر رسیدن بدو بدو خودمو رسوندم انجمن بازی ، رفتم دم در کلاس ، یادم اومده استاد گفته بود وقتی دیر میاین از در پشتی بیاین ک تو فیلم نیوفتین ، رفتم در پشتی میبینم قفله، برگشتم در اصلی محکمممم دستگیره رو کشیدم بعد یه آقایی اومده میگه خانوم ! این درا قفل مرکزی داره ، برید ته سالن بگید براتون باز کنن. این جا بود ک به بی سروصدا بودن کلاس شک کردم ، رفتم میپرسم کلاس یونیتی کجاست ؟
 
دقیقا رمان به جایی رسید که نباید میرسید.هرچند که روح من ازش خبر نداشت. حالم به هم ریخت. چرا وقتی از فکر کردن به خیلی چیزها فراری هستی برات پیش میاد که به خاطرت میاره؟؟؟ بگذریم  کمتر از صد صفحه مونده تا کتاب تموم بشه. زندگی ای کردم باهاش. همه چیز تو خاطرم مونده. داستان یک قتل. داستان یک قاتل. دیوانه کننده بود کار داستایفسکی. دلم میخواد ابله رو هم زودتر بخونم حیف الان وقتش نیست. حیف...
 
کتاب جنایت و مکافات ، نوشتهٔ فیودور داستایفسکی ، ترجمهٔ اح
بنام خداوند بخشنده و مهربان ..
باسلام.
بدترین مردم کسى است که در کار پروردگارش، از مردم بترسد و در کار مردم، از پروردگارش نترسد . حضرت علی(ع)
صبح زود از خواب بیدار میشه! بدو بدو لباس میپوشه! که بره مدرسه یا سر کار یا ..! ازش میپرسی چرا این کاری رو میکنی؟! بهت جواب میده،شوخی میکنی؟! با جدیت تمام بهت پاسخ میده،اگر نرم اخراج میشم،تنبیه میشم! 
انوقت برای نماز و انجام کارها واجبش انگار نه انگار! . در اعمال و رفتارش که خوب دقت میکنی،به این میرسی،که از نظ
یه پسر خاله دارم،
 
عین هومن جعفری هست (همون که داداش کامرانه که خواننده ن)، یعنی این بشر کپی این ابلهه. و عین اون ابله هم ناله میکنه وقتی حرف میزنه، انگار داره رابطه جنسی برقرار میکنه همون لحظه. یعنی حالت به هم میخوره از صدای این نکبت.
هی این زنگ میزد هی صداش میرفت روی اعصابم. خیلی هم چرت و پرت میگفت (ما عین خواهر و برادر بزرگ شدیم، یعنی از بچگی با زدن به سر و کله هم بزرگ شدیم البته بعد از چهارم ابتدایی برای سالهای سال از هم جدا شدیم). یه مدته دیگه
قبلنا فکر میکردم مردا خیلی ساده عاشق میشن و زوج خودشونو پیدا میکنن و داستان تموم میشه. ولی یاد گرفتم قضیه چیز دیگه ایه. اتفاقا مردا این آپشنو دارن که در عین اینکه رسما همسر یه خانم هستن، معشوقه نفر دومی هم باشن و از اون طرف واسه آدم سومی جوری نقش بازی کنن که انگااااار شیفته و شیدا شن ولی در حقیقت حس خاصی به اون شخص نداشته باشن.
شاید باورش واستون سخت باشه ولی من دیدم که عین خربزه میگن دوست دارم و بهمان و اتفاقا هیچ حسی به طرف ندارن! اقا من اینو هم
حوله ی تنپوش خیس 
فنگ فنگ بینی 
سرمای خونه
و یاد آوری این موضوع که باس عادت کنی به بی ماشینی!
فردا گمونم وقت جمع و جور کردن خونه باس باشه 
البته نه 
داماش بازی داره 
گمونم بچه ها میان دنبالم که بریم استادیوم 
هلیانه غذا داد میلاد آورد اینجا خوردیم 
دست پختشم خوبه!!!
باز به میلاد گفتم!
و البته صادقانه براش اعتراف کردم این هم واکنشم بابت چیه!
شباهت!
ابله میگه ببخشید پس پامونو از زندگیت میکشیم بیرون
شکستگی کتفم اذیت میکنه ولی واقعا یادم میره در ط
وقتی عکس تازه‌ای در اینستاگرامت نیست
انگار
" در میخانه بسته‌اند دگر "
و من مثل ابله‌ها تمام روز زل می‌زنم به صفحه پنج و نیم اینچی موبایلم
و دعا می‌خوانم:
" افتتح یا مفتح‌الابواب "
 
چهارشنبه اما سینما خوب بود
و پیاده‌روی کوتاه هفت ساعت و چهل دقیقه‌ای بعد از آن
و بوی خوش بلومینگ باکِتِ میس دیور
که با سخاوت محض
منتشر می‌کردی در کوچه‌های شهر
آه!
" هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای "
 
و پیش از خداحافظی
آن قهوه ترک در کافی‌شاپ خوب بود
و دست‌های
امروز عشقی تازه در سر پروریدم. من عاشقِ پرنسِ ابلهِ داستایوفسکی شده‌ام. خدایا! وقتی به دیالوگ‌های پرنس میرسم شوقی وجودم را فرا می‌گیرد. می‌خواهم کنارش باشم و فقط تماشایش کنم. خدایا من چرا اینقدر احمقم! عاشق یک شخصیت داستانی! امروز به همه‌شان فکر کردم و همه را کنار گذاشتم منتها همین الان به سرم زد به مح پیام بدهم. خیلی خلم میدونم ولی میدم. دادم باقی مهم نیست.
پرنس آه خدایا چرا من نبتید بجای آگالیا باشم؟ کاش پرنس را با همین ویژگی و دیالوگ داشت
جاناتان مرغ دریایی روزهای بعد را در انزوا سپری کرد.
ولی پروازکنان تا دوردست و فراسوی صخره های بلند
می رفت.از تنهایی غصه نمی خورد،فقط از این بابت
اندوهگین بود که سایر مرغان دریایی حاضر نیستند
به شکوه پرواز،که در انتظارشان است باور بیاورند،
حاضر نیستند چشمانشان را باز کنند و ببینند.
 
 
از کتاب جاناتان مرغ دریایی
اثر ریچارد باخ 
برشی از کتاب پرنده خارزار (مرغان شاخسار طرب)
 
پرنده خارزار - متن کامل 
نام کتاب : مرغان شاخسار طرب
نویسنده: کالین مک کالو
مترجم: مهدی غبرائی
ناشر: نیلوفر
قیمت: ۶۵,۰۰۰ تومان 
در افسانه ها آمده است که پرنده ای است که تنها یک بار در عمر خود میخواند ... آنگاه در میان شاخ های وحشی آواز سر میدهد بر درازترین و تیزترین خار می نشیند و در حال مرگ زیباترین آوازش را می خواند ... آوازی آسمانی که به بهای جان او تمام می شود. داستان مهاجرت و زندگی یک خانواده و ا
هر چه از خوشه راحت که دل آورده بدستسوخت برق جگر سوخته از خرمن ما


حکمت ناله ی مرغان چمن مکشوف استاز شرارِ شُعَل آه تَف شیون ما

صاحب گلشن و گل ما وهزاریم ولیاشک چشمت گل ما دامن ما گلشن ما

میکشان را سرِ کاری به نصیحت مَنمودواعظ و قاضی وشیخ است زحق رهزن ما

هیچ بیمی نَبُوَد از ستم دوست مگرکه شود باعث شادی دل دشمن ما

عاقبت دست تطاول به تقاضای رقیبکرده یکباره قبا هیئت پیراهن ما

کرد درد و غم هجر تو جهان کبر آمدکه از او گشته کنون تیره دلِ روشن ما

(حس
کتاب جاناتان مرغ دریایی

کتاب جاناتان مرغ دریایی
کتاب جاناتان مرغ دریایی یک کتاب خوب به سبک رمان، بسیار پر معنی و خوندنی است. این کتاب نوشته ی ریچارد باخ نویسنده و خلبان آمریکایی است و در سال 1970 میلادی منتشر شده است. این کتاب بعد ها توسط نویسنده تصحیح شد و یک بخش به آن اضافه گردیده است.
 
پیش کشی به جاناتان مرغ دریایی راستین که درون همه ما می زید
ریچارد باخ در این کتاب داستان خود را با یک مرغ دریایی به ثمر رسانده است. جاناتان شخصیت اصلی این رم
ای مهربان ببار بر من محبتت را چون ابر
عطر افشان کن زندگیم را
روشن کن با نور چشمانت خانه ام را
بخند و آواز کن چون بلبل
پرواز کن چون عقاب
و برقص چون شوکای زیبا
سکوت نکن که خاموشی تو
چون خلوت گورستان است
هر اشک چشمان زیبایت
چون رود خون است که جاری می شود از من
قهرت چون تاریکی شب
و گریه ات خنجری است که بر قلبم فرود می آید
پس از تو من زندگی را زندگی نخواهم کرد
رنگها همه خاکستری خواهند بود
گل عطر نخواهد داشت
موسیقی ناله جغد خواهد شد
و شعر آمیخته ای از و
انگشتر حضرت سلیمان با نام انگلیسیِ King Solomon's Ring کتابی درباره رفتارشناسی جانوری برای مخاطب عمومی  بوده و نویسنده کتاب، کنراد لورنتس، برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی و یکی از بنیانگذاران رفتارشناسی جانوری ه که خاطرات تعاملاتش رو با حیواناتی که مورد مطالعه ش بودند با عنوانِ جالبِ "انگشتر حضرت سلیمان" نوشته.نویسنده در مقدمه کتاب، داستان حضرت سلیمان و صحبتش با حیوانات رو تعریف کرده و ابتدا از تحریف کتاب مقدس و تبدیلِ "صحبت از مرغان و جانورا
حکایت کرده‌اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى رنگین و لطیف، به یک درهم خرید تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت: «در من فایده‌اى براى تو نیست. اگر مرا آزاد کنى، تو را سه نصیحت مى‌گویم که هر یک، همچون گنجى است. دو نصیحت را وقتى در دست تو اسیرم مى‌گویم و پند سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى‌گویم. مرد با خود اندیشید که سه نصیحت از پرنده‌اى که همه جا را دیده و همه را از بالا نگریسته اس
این موج مد چیست که تا ماه میرود
دریای درد کیست، که در چاه میرود
این سان که در چرخ میگذرد بر مداااار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه میرود
گویی که چرخ بوی خطر راشنیده است
یک لحظه مکث کرده، به اکراه میرود
آبستن عزای عظیمی ست، کاین چنین
آسیمه سر نسیم سحرگاه میرود
مرغان نوحه خوانسحر را چه شیونی ست
وقتی که او ب جانب درگاه میرود؟
دیشب فروفتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می رود؟
درکوچه های کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه میرود
دارد
آفت دهان شامل یک شکست در پوشش مخاطی دهان و ایجاد زخم های باز سفید رنگی با هاله ای قرمز رنگ اطراف آن هستند، این زخم ها بسته به عامل ایجاد کننده آن در داخل گونه ها، لب و یا زبان ایجاد میشود. دلایل متعددی موجب ایجاد آفت در دهان میشود که ویروس های آبله مرغان و کوکسای موجب دو ویروس معروف آن هستند.
نشانه‌های آفت دهان کودک
زخم های گرد یا بیضی شکل با هاله قرمز اطراف آن
انداز از۱ میلی متر تا ۱ سانتی متر
رشد تکی یا خوشه ای
درد در قسمت زخم ها
رنگ سفید ، خا
خیلی اتفاقی داشتم پیامک های گوشی قبل خودم رو پاک میکردم (بعد از مدتها روشن کرده بودم)، به یک پیام بر خوردم. پیامی که شب عروسی محمد در شهریور ماه برای خودم تایپ کرده بودم. از جنس پیام خوشم اومد. دوست دارم برای خودم در این وبلاگ به یادگار بمونه. حس اون شب رو یادمه. اینکه بعد آموزشی باشی و کار درست و حسابی نداری، عشقت هم گذاشته رفته و هنوز اکسپت دکترا هم نداری...
پیام این بود:
"ببین دقیقا اینقدر بریز و بپاش کرده که ذهن تو و امثال تو رو نابود کنه. تو رو
تعبیر دیدن فریاد زدن در خواب داد زدن جیغ زدن
تعبیر دیدن فریاد زدن در خواب :شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در خواب فریاد میکشید.
ما در این بخش از مجله دلبرانه تعبیر خواب داد و فریاد در خواب به تعبیر برخی معبرین را برای شما آماده کردایم.
تعبیر دیدن فریاد زدن در خواب امام جعفر صادق(ع)
امام جعفر صادق (ع) فرماید : بانگ همه مرغان در خواب شنیدن نیکو بود، مگر مرغی که او را فال بد دارند، که بانگ او اندوه و مصیبت بود و بانگ مار ترس و بیم است، اما با
همه میگن شاعر خوبیه ....واااقعا خوب بود
همه میگن شعر خوبیه ...واااقعا خوبه ...
همه میگن نویسنده خوبیه ...جدااا فوق العاده اس!
همه میگن کتاب خوبیه ...جداااا شاهکار بووود!
....
گرفتمش!
خب حالا چیزی ازش فهمیدی؟؟؟
....
حتما کلاس داره دیگه !
فقط خااااک ...
با دنیای خودت زندگی کن‌‌‌‌‌‌‌...
اول دنیاتودنیاشو بشناس ...عقلتو باهاش میزان کن ...بعد قبولش کن!
وقتی یه دنیا و یه عااالم گفته کتاب فلان از فلان نویسنده روس شاهکاره ...آره امکان اشتباه اکثریت کمه...اما بهتره
سر کوچه‌مان سوار اتوبوس می‌شدیم. می‌دویدم تا روی یک صندلی کنار پنجره بشینم و رد دستم را روی شیشه بگذارم. انگار از یک انفرادی شش روزه برمی‌گشتم و مادرم برای شادباشم روز هفتم مرا می‌برد خانه عمه. منفعتی که اتوبوس برایم داشت و ماشین شخصی بابا نداشت، این بود که وقتی ایستگاه آخر پیاده می‌شدیم باید از روی سه و سه پل می‌گذشتیم. توی هر کدام از آن بریدگی‌های پل می‌ایستادم و با مادرم مرغانی را می‌دیدم که در هوا بال می‌زنند، می‌خوانند و بدنشان ر
کرده ام بند زنجیر توان شیون رابسته ام با لب خود روزنه گُلخن‌ رامژده مرغان گلستان که زچشم تَر مَنکرده ام کُلشن فردوس بَرین دامن راگفته ام نام دلش آهن وخوش می دانمکرده ام جُرم که تهمت زده ام آهن راتَن نرمش بُوَد آزرده ز دیبا و پَرندمُژه حور نیاید نخ پیراهن رارستگاری است نصیب دل مَسرور سکوتلازم است قطع زبان ناحیه سوسن رامی کشد هر نفسم دوست به نحوی که نَکُشتدشمنی با همه خصمی نُکُشَد دشمن رافتنه چشم تو صَد خرمن و تاب دل منخوشه خوار خوشه کجا حوصل
مشاور پرورش شترمرغ
 
لف - تغذیه
مهم ترین و ساده ترین عامل در افزایش میزان تخم گذاری مرغ تغذیه می باشد، مرغی که هر روز فقط از برنج یا نان خیس تغذیه کند، طبیعی است که هر هفته 2 عدد تخم بگذارند، اگر مرغداران صنعتی بخواهند با این مواد مرغ های تخم گذار خود را تغذیه کنند، مطمئنا پس از مدتی دچار ورشکستگی خواهند شد. بنابراین برای مرغ های تخم گذار جیره غذایی (کنسانتره) بخصوصی وجود دارد که به صورت آماده بفروش میرسد، ولی اگر قصد خرید این کنسانتره را نداری
سروده حادثه های بد!چشم انداز دلگیری ست دریاواین روزهای سیاهچرا که  تو نیستیتا پریان دریاییاز رخصت آفتابتسونای لبخند گیرندو ماهیان بی واهمه صیادانبه نظاره آیند*****قایقها اماعروسکانی پلشتندبا تورهای آویزانتنابهای ریختهچون تاولی بریدهبر لبان خشک ساحل*****مرغان طوفاناز آزادی پرواز در هراسندنهنگان از تماشای آسماندر عجبمکه هرآن حادثه های بد و بدترتکرار می شوندماهشهر ع-بهار
 
 
دست و دل تنگ و جهان تنگ خدایا چه کنم؟
من و یک حوصله تنگ ،به اینها چه کنم؟
سر و برگ جدلم نیست چو با خلق کلیم
نکنم گر به بد و نیک مدارا ،چه کنم؟
....
خلق،مرغان اسیرند که در یک قفسند
زآن میان از که توان داشت امید مددی؟
شکرها گویمت ای چرخ که از گردش تو...
نیست یک کس که توان برد به حالش حسدی
عادت داد و ستد،دادن جان مشکل کرد!
زآنکه این داد ،ز دنبال ندارد ستدی...
......
دلا چه شکوه بیهوده از قضا داری؟
طبیب را چه گنه؟درد بی دوا داری!
کلیم!غم ز پی روز بد ذخیره مکن!
ب
کتاب باستان شناسی آیین تدفین
مرگ و مراسم تدفین در ایران باستان به آثار بجای مانده، آئین‌ها و عقاید مردم ساکن فلات ایران در ارتباط با مرگ و مردگان می‌پردازد. ایرانیان در دوره‌های باستان گاه جسد را با موم می‌پوشاندند و آن‌گاه آن را دفن می‌کردند چنانکه در جنوب ایران متداول بود. گاه جسد را می‌سوزاندند و این عمل به دلیل فراوانی چوب و وجود جنگل بیشتر در جنوب دریای مازندران و دیگر مناطق پرجنگل انجام می‌شد. گاهی نیز اجساد را در دخمه‌هایی می‌گ
_______________________________________________________________
نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمه حیات منم
وگر به خشم روی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سراپرده رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای باصفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند
که گم
آنچه در ذهن دیگری می گذرد، برای ما فی نفسه بی اهمیت است و اگر به سطحی بودن و پوچی افکار، محدود بودن مفاهیم، حقارتِ طرزِ فکر، واژگونی عقاید و اشتباهات فراوانی که در ذهنِ غالبِ اشخاص وجود دارد به قدر کافی پی ببریم، و علاوه بر این به تجربه بیاموزیم که مردم با چه تحقیری از کسی سخن می گویند که دیگر هراسی از او ندارند یا گمان می کنند حرفشان به گوش او نخواهد رسید، در این صورت به تدریج در برابر نظر دیگران بی اعتنا می شویم؛ به ویژه اگر یکبار شنیده باشی
از بارش باران و برف خوشحال‌تر از اونم که بابت جواب سلام ندادن یه دکتر بخوام ناراحت بشم. خب دو بار من خودمو به ندیدن زدم، یه بارم اون خودشو به نشنیدن زد اگر نبود آن اولی، می‌رفت تو لیست سیاهم بابت آن دومی! راستش من با وجود این‌که زاویه‌ی دیدم یه چیزی در حد سیصد و شصت و پنج و نیم درجه است، معمولا برنمی‌گردم به کسی سلام کنم. فقط اگه مستقیما برخورد کنم سلام می‌کنم
صبح که می‌رفتم هوا ابری بود، تو درمانگاه (هفته‌ای نصف روز تو "اون یکی درمانگاه" ک
مردی نزد ابوبکر خلیفه رفت و گفت: "من در حال احرام چند تخم از تخم های شترمرغ را پخته و خورده ام، اکنون بگو تکلیف من چیست و چه چیزی بر من واجب است؟" 
ابوبکر نتوانست پاسخ او را بدهد، او را به عمر راهنمایی کرد. عمر نیز درمانده شد، او را عبدالرحمن راهنمایی نمود، او نیز در پاسخ مرد به گِل نشست و چون جملگی مغموم شدند و درمانده، عرب را به دریای دانش زکی، باب علم نبی، امیرالمؤمنین علی علیه السلام راهنمایی کردند و چون عرب به نزد امیر آمد، حضرت به حسنین اش
دگر آن شبست امشب که ز پی سحر نداردمن و باز آن دعاها که یکی اثر نداردمن و زخم تیز دستی که زد آنچنان به تیغمکه سرم فتاده برخاک و تنم خبر نداردهمه زهر خورده پیکان خورم و رطب شمارمچه کنم که نخل حرمان به از این ثمر نداردز لبی چنان که بارد شکرش ز شکرستانهمه زهر دارد اما چه کند شکر نداردبه هوای باغ مرغان همه بالها گشادهبه شکنج دام مرغی چه کند که پر نداردبکش و بسوز و بگذر منگر به این که عاشقبجز این که مهر ورزد گنهی دگر نداردمی وصل نیست وحشی به خمار هجر
تنهایی‌ات را در آغوش بکش تا دیگری را سپرِ انزوا نکنی! زیرا تنها آن‌که تنها زیسته باشد، می‌تواند در عشق نفس بکشد و در عشق بمیرد.تنهایی، مرگـِ کبیر استحتی شاید حق با سلیمانِ پادشاه و پیغمبر - پسر داوودِ نبی - باشد که در "کتابِ جامعه" با اندوه می‌گوید:" یک حکیم همان گونه می‌میرد که یک ابله!"اما درباره زیبایی و شکوهِ مُردگان، هرچه بگوییم، هیچ نگفته‌ایم.جایِ تعریف یا تعارف نیست؛ مرگ،نه دروغ می‌گوید و نه چیزی به خوبی و زیباییِ ما می‌افزاید! پس چ
چند روزه که تمام بدنم انگار خواب رفته، و این موضوع در کنار آلودگی هوا واقعا واسم اذیت کننده‌س، ۹۷ روزه که مامان و بابامو ندیدم که طبیعتا حس خوبی نیست اما این که از بعضی شرایط پر تنش دورم خوبه! اون شب دلم واقعا گرفته بود از اینکه زندگی چطوری میتونه فاصله بندازه بین خیلی چیزا، با خیلی از آدما... حالم از آدمی که حدود یه سال درگیرش بودم بهم میخوره :) و فکر میکنم کم کم دارم یاد بگیرم که به خودم احترام بذارم! این جمله رو نه به فرم کلیشه بلکه از صمیم قلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فیزیک19